آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

آراد نبض زندگی

گردش در باغ...

سلام گل گلابم... پست امروزمون مربوط میشه به گشت و گذارمون در باغ....یه چند وقتی میشد که درست و حسابی بیرون نرفته بودیم تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتیم که یه سری بریم شهرستان و از هوای پاک باغ استفاده کنیم... با اینکه سفرمون کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت...دوربینمون با خودمون نبرده بودیم واسه همین چند تا عکس با موبایلم گرفتم که پایین برات پست میکنم.... اینجا تو راه بودیم که روی پام خوابت گرفت.... مگه میزاری یه عکس درست و حسابی ازت بگیرم....   ...
16 مرداد 1391

گردش و پیک نیک...

سلام گل بهار نارنجم.... عزیز دلم ..دیروز رفتیم پیک نیک.اگه بگی کجا؟یه جای خیلی قشنگ تو جلفا...رفته بودیم آسیاب خرابه...                                             یه جای خیلی با صفایی بود ...کلی بهمون خوش گذشت...فقط جای بابایی خالی بود...آخه بابایی کار داشت و نتونست باهامون بیاد..ما با عزیز اینا و خوانواده داییه بابایی رفته بودیم...               &nbs...
15 مرداد 1391

تولد یک سالگی.......

سلام گل شقایقم...                                           بالللللللللللللللللللللللللللللللللاخره تولد پسری هم برگزار شد.. تولدت مبارککککککککککک... مامانی قربونت بره که چقدر پسر خوبی هستی و کلی شادی کردی و کیف بردی......تولد خیلی قشنگی برگزار شد و کلی بهمون خوش گذشت...دوست دارم وقتی بزرگ شدی و عکساتو دیدی کلی لذت ببری و بدونی که مامان و بابا چقدر دوست دارن...            &n...
31 تير 1391

تدارکات تولد...

 سلام گل بهار نارنجم... برای نانازم میخوام تفللد بگیرم...یه تفلد جانانه... کلی برنامه ریزی کردم...البته یه 20 روزی جلوتر میخوام بگیرم...آخه تولد پسری افتاده تو ماه رمضان...واسه همین جلوتر میگیرم... الان هم داریم مقدمات تولدو آماده میکنیم...به زودی زود با کلی عکس برمیگردم تا عزیز دل مامان ببینی و ازشون لذت ببری تا بدونی مامان و بابایی برات بهترینارو میخوان و تا اونجایی که توان دارن برات هر کاری میکنن.. اندازه تموم دنیا دوست دارم...                         ...
26 تير 1391

آرادی توی کشو چیکار میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام آروم جونم.... اول از همه یه سوال........... بچه خوب شما توی کشو چیکار داری آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیروز بعد از ظهر دوتایی توی خونه بودیم ...تلوزیونو روشن کرده بودم و داشتم یکی از سریالای مورد علاقه مو نگام میکردم(عشق ممنوع)..آرادی هم طبق معمول جلوی تی وی ولو بود و داشت کشوهارو به هم میکوبید.... توی پیامهای بازرگانی من سری هم به وبلاگ زده بودم و داشتم توی نت واسه خودم میگشتم...سرمو که بلند کردم دیدم این آقااااااااااااااااااااااااااااااهه نشسته توی کشو . . .از تعجب دهنم وا مونده بود...تا به خودم اومدم به دو رفتم و دوربین و آوردم تا شکار لحظه ها کنم ... بفرمایین اینم جناب عالی... حالا یه چیز خنده دارم بگم تا غش کنی...دیروز یه ...
21 تير 1391

آراد به روایت تصویر...

سلام نفسم... عزیز دل مامان داره تی وی نگاه میکنه... اینجا هم داره از کنترلا بازجویی میکنه... اینجا هم داره از توی ضبطه سر در میاره... اینجا هم داره با مبایل مامانش ور میره... آخ قربونه اون دماغ مالیدنت برم...اینجا از بس که شلوغی کرده بودی دیگه از خستگی نا نداشتی..ولی با این حال بازم دست بردار نبودی... فدای اون وجود نازنینت بشم من... ...
15 تير 1391