آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

آراد نبض زندگی

شهر بازی....

1392/1/25 14:12
نویسنده : مامان آراد
668 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عش بی همتای مامان...

عزیز دلم هوای بهاری جون میده واسه بیرون رفتن و گردش....این روزا اصلا دلم نمیخواد که توی خونه بمونم...بیشتر دلم میخواد با هم بریم پارک و پیک نیک...دلم میخواد تا هوا گرمتر نشده بیشتر از هوای آزاد لذت ببریم...چند روز پیش تصمیم گرفتیم یه سر بریم لاله پارک تا هم کمی بگردیم و خرید کنیم و هم این که شمارو ببریم شهر بازی....بعد از اینکه خریدامونو کردیم رفتیم داخل شهربازی و تا میتونستی بازی کردی...قربونت برم ...خوشحالم از شاد بودنت...

تا میتونستی توی شهر بازی" بازی کردی و ما هم از دیدنت کلی ذوق کردیم...اولش از بعضی از وسایلای بازی میترسیدی ولی رفته رفته ترس ریخت و اونجارو گذاشته بودی روی سرت...برای خودت این ور و اون ور میدویدی و آواز میخوندی...با موزیکی که داشت پخش میشد دست میزدی و نانای میکردی...طوری که توجه همرو به خودت جلب کرده بودی...

راستشو بخوای خودم بیشتر از تو از اونجا رفتن لذت بردم...چون علاوه بر وسایل بازی برای بچه ها کلی بازی و وسایل هستش که بزرگترارو بیشتر مشغول میکنه...جای خیلی با حالیه...

داخل شهربازی رو طوری درست کردن که شبیه جنگله و از هر حیوونی ماکتشو گذاشتن ...آراد هم با دیدن هر حیوونی میرفت بغلش میکرد و یه بوس آبدار ازشون میگرفت...کلی واسه این کارش خندیده بودیم...آدمایی که از کنارمون رد میشدن و این صحنه رو میدیدن کلی ذوق میکردن و قربون صدقت میرفتن...الهی مامان قربونت بره...

2-3 ساعتی که اونجا بودیم کلی کیف کردیم و عشقم تا تونست بازی کرد...موقعی که میخواستیم برگردیم  به هیچ عنوان رضایت نمیداد که برگردیم...با کلی دوز و ترفند راضیت کردیم تا بیای بیرون..روز خوبی بود...خوشحالم که بهت خوش گذشت...

تصمیم گرفتم از این به بعد لااقل هفته ای یکبار ببرمت اونجا...

عزیز دلم تا میتونی بازی کن و از دوران بچگیت لذت ببر...تا میتونی انرژی تو تخلیه کن...مامانی در خدمتته که همیشه شاد باشی و کودکی کنی....دوست دارم اندازه تموم دنیاااااااااااااااااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

الی مامی آراد
26 فروردین 92 10:12
آخ جون بازی چه کیفی داره معلومه حسابی خوش گذروندی الهی همیشه شاد و خوش باشی


واقعا...بله حسابی...سلامت باشین
بهار(مامانی شهراد)
26 فروردین 92 13:45
ای جان چقد خوش گذشته به این گل پسریانشالا همیشه خوش باشین عزیزم


ممنون عزیزم...جای شما خالی بود.
زهرا مامان امیرحسین
26 فروردین 92 22:32
سلام خاطره جان
امیدوارم هر روزتون همینطوری پر از شادی و خنده باشه
عزیزم پیشمون نمیای چرا؟


سلام خانومی..مرسی از لطفت عزیزم...
این چه حرفیه...
همیشه میام بهتون سر میزنم...
با این حال بازم چشم..
میام خدمتتون
مامان آروین
27 فروردین 92 12:43
ایشالا همیشه در کنار هم شاد و خوش باشید


سلامت باشین عزیزم
مامان ایلحان
27 فروردین 92 14:59
سلام.همیشه شاد و خندون.
آراد جونم ماشاالله رفته رفته داره عسل تر میشه
اگرچه دیره تولدتونم مبارک سال خوبی رو براتون آرزو دارم.


سلام...ممنون
سلامت باشین...
سمیرا
27 فروردین 92 15:04
وایییییییییییییی عزیزه دلم آدی خوش گذشت فدات شم .

چقدررررررررررررر میمونه گندس نترسیدی خاله ؟
شجاععععع من


جاتون خالی بود خاله جون....نه خاله جون...من خیلی شجاعم
بهاره مامان ونداد
27 فروردین 92 16:48
وای اراد جونم تو این قدر دوست داشتنی هستی وقتی این کارهای بامزه رو میکردی حسابی خوردنی شده بودی دوستت داریم شدید


مرسی خاله جون ...مابیشتر
آتيلا جون و مامان شيما
27 فروردین 92 22:56
ايشاا... هميشه تو گشت و گزار و خوشگذروني...
عكسها خيلي خوشمل شدن ماماني...
دست گلت درد نكنه...
نوشتي تا ميتوني بازي كن و از دوران بچكيت لذت ببر...
هميشه وقتي ميريم پارك به اين فكر ميكنم كه وقتي بچه بودم چقدر عاشق اين تاب و سرسر ها بودم...
يادمه هر وقت از پارك برميگشتيم بوي آهن تاب و سرسر ها رو ميدادم و مامانم ميبردم حموم...
يادمه عاشق اين بودم كه وقتي سوار تابم پام و بزنم به شنهاي زير پام ...
يادمه عاشق اين بودم كه مثه پسر بچه ها از سرسر برم بالا ولي مامانم نميزاشت...
يادمه هميشه با بابام سوار الاكلنگ ميشديم و وقتي ميديدم من بالاتر از بابامم چقدر خوشحال ميشدم...
يادمه تو اون راه هاي پيچ در پيچ كه تو پاركها ميشد هميشه پيش خودم فكر ميكردم كه يكي دنبالمه و من بايد از اينجا فرار كنم...(خيال بافي هاي شيرين كودكانه)
يادمه هميشه سر اون بادكنكها دعوا بود كه اين مال منه و اون مال منه...
يا اون پشمكها كه هميشه خواهرم ميخورد و من ميگفتم موي پيره زنه...
يادمه آخر شب برگشتني چقدر ناراحت بوديم و چشمون باز دنبال اون تاب و سرسر ها بود...
آراد جان ماما حرف خيلي خوبي زد...
سعي كن از بچگيت لذت ببري ...
از خنده هات ،ازگريه هات،از شادي هات،ازتمام لحظه هات...
آدم بزرگها سخت ميخندن...
كم خوشحال ميشن...
آروم گريه ميكنن...
بي صدا فرياد ميزنن...
ناچيز لذت ميبرن...
ولي با همه ي اين ها از خدا ميخوام كه وقتي ايشاا... زير سايه ي خودش و مامان بابا آدم بزرگ شدي...
هميشه ي هميشه دلت شاد و لبت خندون باشه عزيزم...


سلام شیما جون...وای که چقدر حرفات دلچسب بود...منو بردی به دوران کودکیم...
مرسی عزیزم بابت محبتت..
ایشالا که بتونیم رضایت بچه هامونو بدست بیاریم...
همیشه شاد باشین
منا مامان امیرسام
28 فروردین 92 1:03
به به چه شهربازیه باحالی.
خوشحالم به اراد جونی خوش گذشته.همیشه به شادی و گردش عزیزم
تولدتون هم مبارک مامانی.البته با تاخیر

این گلها هم از طرف امیرسام برای تولدتون


سلامت باشی خاله جون...
مرسی عزیزم...
واییییییییییییییییی ممنون از محبت این مامان و پسر گل
مامان سويل و اراز
28 فروردین 92 11:41
سلام سلام خانمي بالاخره اپ شدي؟به به ديگه تابستون اومد و از اين به بعد بچه ها خيلي خوش به حالشون ميشه ايشالله هميشه خوش باشين يه سوالاين پارك لاله و هايپر استار كجاست شوهرم ميگه فكر كنم باغميشه باشه اره؟ ما بيشتر پاركهاي تبريز رفتيم ولي عكساتونو نگاه ميكنم اينجا نرفتيم تازه درستش كردند؟


سلام عزیزم...بالاخره وقت آوردم و آپ شدیم...
سلامت باشین...
آره عزیزم تو باغمیشست...
البته تو میدون فهمیده...چشت پارک قارتال...
طبقه بالای هایپر استار هتل لاله...
حتما برین...خیلی جای قشنگیه
مامان رادین
28 فروردین 92 15:37
سلام
همیشه به بازی وتفریح .
خوش به حال این بچه ها که روزگار قشنگی با بازی هاشون می سازن.


سلام
ممنون عزیزم
بله واقعا همین طوره
مامان آرینا مو فرفری
29 فروردین 92 0:30
همیشه به تفریح معلومه حسابی خوش گذشته


ممنون از لطفتون...بله حسابی..
مرجان مامان آران
29 فروردین 92 1:32
به به افزين خوب كاري كردي جاي ما خاليييييييي منم عاشق بازيم
خوش باشيد هميشه عزيز دلمممممممممممممممم


خاله جون جای شما خالی بود...
مرسی خاله جونییییییییییی
مامان باربد
29 فروردین 92 14:37
همیشه به خوشی و گردش باشی آراد جونم


مرسی خاله جون
مامان درسا
30 فروردین 92 1:47
سلام عزیزم همیشه شاد و سلامت باشید.


سلام خانومی...ممنون از لطفت
نوشين مامان آريا
31 فروردین 92 10:25
چه عكسهاي قشنگي عزيزم راستي آراد جون از اون گوريله نترسيد .


مرسی خاله جون...نه خاله جون ..آخه من پسر شجام
عاطفه مامان الای
31 فروردین 92 11:39
خانمی تو بی وفایی هر وقت واست کامنت میزارم تو وب خودت جواب میدی تو وب خودم بیا جواب بده چون پست ها عوض میشه ادم یادش میره کجا جوابشو بخونه
روز خوش


چشم عاطفه جون...
مامان رايان
31 فروردین 92 14:15
ماشالا چه پسملي ممنونم كه براي وبلاگم نظر گذاشته بودي


ممنون عزیزم...خواهش میکنم
مرمر(مامی کسرا)
1 اردیبهشت 92 9:15
وای عزیزم معلومه حسابی بهت خوش گذشته عزیزم............ایشالا همیشه شاد باشین و در حال خرید و گردش باشین.....ما به نی نی وبلاگ نقل مکان کردیم خاطره جون....خوشحال میشم بهمون سر بزنید....ادرس ما رو تغیر بدین به این ادرسkasra688.niniweblog.com


بله خاله جون..جاتون خالی بود..
سلامت باشین
حتما عزیزم
هلسا
5 اردیبهشت 92 16:35
مطمئنم که آراد خیلی خوشبخته چون مادر خوب و بزرگی مقل تو داره و در کنارش یک پدر خوب
خیلی خوشحال شدم که رفتید پارک و حسابی بهتون خوش گذشت امیدوارم از تک تک لحظه هاتون همیشه لذت ببرید، عکسها هم عالی بودن


قربونت برم عزیزم.نظر لطفته......شما خودت خوبی عزیزم....ممنون از این همه محبتت
منا (مامان کورش )
7 اردیبهشت 92 18:25
اراد جون عکسها نشون میده که حسابی بهت خوش گذشته امیدوارم همیشه تو زندگیت خوشحال وتندرست باشی


ممنون خاله جون...سلامت باشین