آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

آراد نبض زندگی

عروسی خاله سمانه...

1391/2/16 16:21
نویسنده : مامان آراد
2,730 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ناناز مامان...

اولا معذرت به خاطر یه مقدار تاخیرمون....البته تقصیر مامانی نبود...مشکل از اینترنتمون بود...درسته که بازم درست نشده ولی ما از رو نرفتیم و دوباره اومدیم تا مطلب بنویسیم...نمیدونم چه بلایی سر این اینترنت اومده که نه عکسارو باز میکنه نه قالب وبلاگارو...فکر کنم از وایمکسمون باشه...بالاخره...

                                                   

دوم اینکه امروز اومدم تا خبر عروسی خاله سمانه رو با عمو کریم (پسر دایی بابایی)رو برات بدم...یه مراسم عقد کنون خصوصی ولی با حالی بود و بهمون خیلی خوش گذشت البته پسر ناناز من کمی بد اخلاقی کرد ولی همش تقصیر خودم بود ...چون از صبح اونقدر که کارم زیاد بود وقت نکردم بخوابونمت و بعدشم با هم رفتیم دنبال خاله سمانه تا از آرایشگاه ببریمش آتلیه ...بعدشم که اومدیم خونه سر و صدا بود و ازدحام و شلوغی..

                                                                                                    

پسرم کلی کلافه شده بود و بغل هیچ کس غیر خودم بند نمیشد...اخر سر هم که دیدم دیگه خیلی احساس ناراحتی میکنی آوردمت خونه و یکی دو ساعتی خوابوندمت...یه کم حالت جا اومد ولی دوباره شب شروع کردی به گریه کردن که این بی تابیا تا ساعت 2.30 نصفه شب ادامه داشت...اون شب خونه دایی اینا بودیم که از گریه کردنت نذاشتی کسی بخوابه ...عمو کریم چند بار اومد و بهت سر زد و رفت و عمو رحیم هم تا موقع خوابیدنت بالای سرت واستاده بود....

 

 

هم بی خواب بودی هم سر و صدا افتاده بود تو سرت و هم گوش دردت باز شروع شده بود ...خلاصه اینکه پدرمو در آوردی تا آروم گرفتی...به غیر از اذیت شدن نمکم روز خیلی خوبی بود و حسابی بهمون خوش گذشت...تو آتلیه به افتخار خاله اینا منم دادم یه چند تا عکس هم از شما گرفتن که حتما وقتی دستمون رسید توی وبلاگت میزارم...

       

از خاله سمانه بگم که کلی خوشگل شده بود...کلی هم ذوق میکرد که عروس شده بود...براشون آرزوی خوش بختی میکنم و از خدا میخوام که همیشه لباشون شاد و خندان باشه...خدا به پسر گل من هم قسمت کنه و داماد شدنشو ببینم...ایشالا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان علی اصغر
16 اردیبهشت 91 22:59
ارادجونم عروسی خاله مبارکه من چون رفته بودم مسافرت نتونستم بیام تبریک میگم درضما چه خوشتیپ کردی عروسی خاله دوست دارم
مامان پسمل خوشگل
16 اردیبهشت 91 23:51
سلام تبریک میگم انشاالله به پای هم پیر میشن اگه میشه عکسای سمانه خانوم و آقا کریم رو هم بزارین آدم ازدواج خودش به یادش میوفته.یادش بخیر...