پسر هنرمندم..
سلام شیرین عسل مامان...
دیگه یواش یواش دارم بوی بهارو احساس میکنم...درسته هنوز هوا سرده ولی یه حال عجیبی دارم که خبر از اومدن بهارو بهم میده...عاشق فصل بهارم...دیروز هوا به قدری خوب بود که دلم یه گردش درست و حسابی میخواست ولی خب بابایی خونه نبود که بریم بیرون...عصری که بابایی اومد گفتیم یه سر بریم بیرون هوامون عوض بشه...واسه همین یه سر رفتیم هایپر استار تا هم کمی خرید کنیم و هم یه کم بگردیم...ماشالا به قدری شلوغ بود که انگار کل تبریز ریخته بودن اونجا...
یه کم خرید کردیم و از اونجایی که خیلی شلوغ بود حوصلم سر رفت و از بابایی خواستم تا برگردیم...از اونجا واسه گل پسرم یه دفتر نقاشی و یه بسته مداد رنگی و یه پازل 80 تکه ای گرفتم ...موقعی که داشتیم تو صندوق پولاشونو حساب میکردیم دیدیم به اونایی که نوشابه خریده بودن اشانتیون یه توپ فوتبال با مارک کوکا کولا میدن ...از قضا ما هم یه بسته 6 تایی نوشابه گرفته بودیم که به ما هم یه توپ دادن..کلی ذوق کردم..
شیطون بلای مامانی کلی از دفتر و مداد رنگیاش استقبال کرد ...اولین نقاشیشم کشید که محشر شده...قربون پسر هنرمندم برمممممممممممم...
اینم از اولین نقاشی عزیز دل مامان...
در ضمن اونجا یه عکاسی هم دیدم که از عکسایی که انداخته بودن خیلی خوشم اومد..تصمیم دارم واسه عید ببرمت اونجا...راستی میخواستم برات رنگ انگشتی بگیرم که پیدا نکردم ...حالا با مداد رنگیات اداره کن اونارو هم برات میگیرم قند عسلمممممممم...
اینجا هم بعد از نقاشی داری خستگی در میکنی...نوش جونتتتتتتتت...
دوست دارمممممممممممممممممممممم
راستی اینم از توپت...