آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

آراد نبض زندگی

مهمونی...

1390/6/8 18:10
نویسنده : مامان آراد
789 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز خاله مینا زنگ زد گفت که میخوان بعد از افطار بیان خونمون تا عمو جواد تورو ببینه...عمو جواد دوست باباته و خاله مینا هم زنش...

عصری تو تایی با هم رفتیم خونمون...اخه من و تو الان 8 روزه که با هم خونه عزیز ایناییم...

تا بابت بیاد من و تو تو خونه تنها بودیم...تا شامو درست کنم هزار بار اومدم بالای سرت و نگات کردم و رفتم تا بابایی اومد خونه...

بعد از شام مهمونا اومدن و تا رفتن تو به علت شکم درد زدی زیر گریه ...تا ارومت کنم پدرم در اومد...

بعده خوابیدنت ما هم گرفتیم خوابیدیم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پریا
8 شهریور 90 18:56
نماز و روزه هاتون قبول عیدتون مبارک