اولین برف و تولد ساغر...
سلام هستی مامان...
بالاخره امسال هم زمستون با اولین برفش سرماشو نشونمون داد...الان 2 روزه که مداوم داره برف میباره و هوا وحشتناک سرده و سوزناک...کمتر کسی از خونهاشون میان بیرون و ما هم جزئی از اونا هستیم...از اونجائیکه مامانی کمی سرمایی تشریف داره دوست داره بیشتر تو خونه باشه...زمستونای تبریز وحشتناکن..از آذر ماه برف شروع میشه و تا خود عید ادامه داره...
تو هوای برفی اصلا خوشم نمیاد که از خونه برم بیرون...واسه همین بیرون نمیریم...فقط خونه عزیز اینا که با ما فقط یه خونه فاصله دارن..همین چند قدمو هم اونقدر میپوشونمت که جیغت در میاد...چیکار کنم..حوصلشو ندارم که بازم مریض بشی...دفعه قبل که سرما خورده بودی کلی ضعیف شدی...چاره ای نیست باید تحمل کنی...
راستی هفته قبل تولد ساغر (دختر خالت)بود..یه تولد خیلی قشنگ...بهمون کلی خوش گذشت ...کلی هم نانای کردی ...طفلک ساغر سرما خورده بود و زیاد حال نداشت...با این حال تولد قشنگی بود...ایشالا تولد 120 سالگیش...دوباره همین جا تولدشو تبریک میگیم...ساغر جون برات آرزوی بهترینهارو داریم..