آخرین روزهای سال 92...
سلام بهار نارنج مامان....ایشالا که همیشه خوب و خوش باشی.
وسلام مخصوص به همه دوستای گلمون...امیدوارم حالتون خوب خوب باشه...دیگه یواش یواش داره بوی خوش بهار به مشام میرسه....واقعا هوا عالیهههههههههههه...همه مشغول تمیزکاری و خریدن...ما هم تمام کارامونو کردیم و منتظر ورود سال جدید هستیم.
خیابونا بی نهایت شلوغن...همه تو تکاپو ان....ایشالا که همه همیشه خوش باشن
سبزه عیدمونم گذاشتیم تا سبز بشه....یدونه ماهی قرمز ناز هم گرفتیم انداختیم تو تنگ که شما هر روز 100 بار بوسش میکنی...
روزی که ماهی گرفتیم شما وقت آرایشگاه داشتی که توی آرایشگاه پدرمو در آوردی با ماهیه...از بس بوسش کردی که ماهی بیچاره جون به لب شده بود....توی آرایشگاه خیلی خوب همکاری کردی و موهاتو خیلی خوشگل برات کوتاه کردیم که ماه شدی هزار ماشالا....
طرف خونه عزیز اینا یه آتلیه عکس و فیلم تازگیا باز شده که از ظاهرش معلومه که باید عکساش خوب باشه....البته صاحبشم میشناسم...دایی محمد جون جیگر خاله که تو لینک دوستات هم هست....قراره ببرمت اونجا تا برای عید ازت عکس بگیریم...
واما از رفتارای این روزات....که بسی شلوغ شدی و یک جا هم بند نمیشی...وقتی با هومن یه جایین یک دقیقه هم آرام و قرار ندارین....تا میتونین یا کتک کاری میکنین یا از هم بوس میگیرین...آخرش هم من نفهمیدم کتک کاریتون چیه بوس کردنتون چیه...از بس همدیگرو زدین که هزار ماشالا به جونتون جون سخت شدین...
همین دیگه عمر مامان............همه زندگیمییییییییییییی...نفسمییییییییییی
انش الله که سالی که پیش رو داریم سال خوبی برای هممون باشه...همه سلامت باشن و شاد و روزیشون فراواننننننننننننننننننننن....
دوست دارمممممممممممممممممممم
اینم چند تا عکس برای حسن ختام این پستمون...پسرک عاشق حموم من.