خبرهای خوب و بد...پسرم بزرگ شده
سلام گل بهار نارنجم....
وسلام مخصوص به همه دوستان گلم که همیشه همراهمون هستن...با اینکه من این روزا بسی فراوان تنبل شدم ولی با این حال تنهامون نمیزارین و کنارمونین...ممنون از همتون...بوسسسسسسسسسس
حرفای زیادی برای گفتن داریم که امشب تا اونجایی که میتونم برات مینویسم عزیز مامان...بعد از یلدا به این ور هوای شهرمون خیلی سرد شده...بعضی روزا اصلا آدم جرات نمیکنه پاشو بزاره بیرون...البته بعضی وقتا هم هوا گرم میشه و ما هم از فرصت استفاده میکنیم و میزنیم بیرون...
عزیز دردونه منم هزار ماشالا کلی واسه خودش بزرگ و آقا شده....دیگه خیلی خوب میتونه جمله بندی کنه و منظورشو بفهمونه....پشت هر فعل منفی که میخواد به کار ببره یه نه اضافه میکنه مثلا وقتی شعر حسنیرو با هم میخونیم من میگم حسنی میای بریم حموم...آراد میگه نه میام نه میام یعنی نمیام....قربونت برم که کلی ذوق میکنیم با هم..
هر روز شلوغتر و بلاتر از روز قبل میشی ...به طوری که من بعضی وقتا واقعا کم میارم...مخصوصا روزایی که هومن میاد خونمون که واویلا میکنین...هر چی اسباب بازی داری میارین میریزین وسط خونه و اصلا هم باهاشون بازی نمیکنین...فقط دوست دارین که بریز و بپاش کنین.
تنها اسباب بازیای مورد علاقت ماشینات هستن که خیلی خوب باهاشون بازی میکنی...دوست داری روی کاغذ با خودکار شکل بکشی یا شما بگی و من برات بکشم...
سه چرخه و دوچرختو بردم گذاشتم خونه آقاجون اینا...وقتی اونجاییم فقط سوار اونایی و خونرو متر میکنی...عاشق این هستی که وقتی میخوایم بریم بیرون پشت فرمون بشینی و سوییچرو خاموش روشن کنی...یا اونقدر فرمونرو بچرخونی که قفل کنه....کلا عاشق خرابکاری هستی....الهی من خودم قربونت برم...
راستی از اتفاقی که برات افتاده بود بگم که خودم یادم میوفته دلم کباب میشه....تقریبا یه 40 روزی میشد که از درد شکم شکایت میکردی...اونم شبا موقع خواب...چند بار بردنت دکتر ولی خوب نشدی چون هزار ماشالا به جونشون تشخیص نمیدادن چیه...تا اینکه آخرین بار که بردمت بعد از کلی آزمایش و سونو معلوم شد که سنگ کلیه داری...خدارو شکر زود دفعش کردی...ولی قربونت برم که خیلی زجر کشیدی....
یعنی مردیم و زنده شدیم تا اومد و دفع شد...معلوم شد از شربت کلسیوم هایی که بهت داده بودیم باعث شده بود...خدارو شکر که برطرف شد
راستی یه خبر خیلی خیلی خوب....خاله بهاره یه نی نی تو راه داره که ایشالا به سلامتی به دنیا بیاره و قدمش مبارک باشه ایشالا...
فعلا همینا دیگه...
واما چند تا عکس
با اینکه کلا کم غذایی ولی وضع شیر و میوه خوردنت خوبه...
پسر گلم علاقه شدیدی به نماز خوندن داره...قبول باشه عزیز مامان
اینم همون دو چرخه ایه که آقاجون برات گرفته
قربونت برم که شدیدا دوست داری موهاتو برات کریپس بزنم
امان از دست شما دو تا شیطون
اندازه تموم دنیا دوست دارممممممممممممممممممممممممممممم